خاطرات روزهای کودکی پارساجون از تولد تا...

  خب اینم عکسای نازدار خوشکلم با ژست های مختلفش پاپیونم زده خیلی جیگر شده بریم ببینیم         اولین باری که پسرم چندثانیه بدون کمک نشسته آخ قربونت برم که چشمکم میزنی عزیزدلم قربون خنده خوشکلت برم کچل بامزه من اوه اوه پسر خوشکلم خسته شده دیگه حوصله عکس گرفتن نداره جیگرت برم که اینجا موهای عروسکتو سفت گرفته بودی و ولش نمیکردی بامزه من ...

به به آقا پارسا مردی شده واسه خودش کت باباجونش رو پوشیده ...

پسرخوشکلم موهای جلو سرت ریخته اما موهای پشت سرت بلنده خیلی بامزه شدی مثل جوجه اردکها شدی ...

 پسر خوشکلم چند وقتی هست که انگار شب و روزتو گم کردی عزیزم شبا تا 4و 5 صبح بیداری من و بابایی هم همه کاری میکنیم واسه خوابوندنت بغلت میکنیم راه می بریمت توی گهواره تابت میدیم اما فایده ای نداره دیگه با بابات تصمیم گرفتیم توی چادر تابت بدیم; اینجوری خواب میری اما تا میبریمت تو رختخوابت دوباره بیدار میشی فقط دوسداری تا صبح بغلت کنیم و بگردونیمت شیطون دیشب دیگه کلافه شده بودیم با هیچ روشی خواب نمیرفتی تا اینکه با صدای سشوار خوابت کردم ناقلا ...

اینجا تو بغل بابایی هستی و خیره شدی بهش تو فکر چی هستی ناقلا ...

قربون اون چشمات برم خوشمزه ...

 خب بلاخره شاهزاده کوچولوی ما یک ماهه شد... تولد ماهگیت مبارک عزیزم این هم هدیه مامان جونت واسه تولد 1 ماهگیت انشاالله زودتر بزرگ شی باهاش تاب بازی کنی جیگرطلا   ...

عکس اولین باری که پارساجون میخواد بره بهداشت       کارت واکسیناسیون پسرم خداروشکر همه چی خوب بود قد پسرم 54 سانت شده وزنشم 4200گرم البته با لباساش ...

مدل خوابیدن های گل پسرم اینجا شبیه بره ناقلا شدی این عکس بعد از اولین حمامت هست چه عجب شازده کوچولو بلاخره چشماتو باز کردی اینجا شبیه موش شدی با این چشمای خوشملت عزیزدلم پارساجون درحال تفکر...! اینجا هم هوا سرده میخوایم توی اتاق بشوریمت کوچولوی ناز در حال شیطنت! جیگرت برم که چه ناز و ملوس شدی عکس بعد از عیادت بی بی جون آخه کتفش شکسته این هم اولین عکسی که پسر عمت(میلاد) واست طراحی کرده     ...

پارسا کوچولو مثل عروسک خوابیده تپلی چه ناز خوابیده   ...